جـوابــ اینـ همهـ عاشــقیــ …
مـنـتــظر مانـدنـ …
پـشـتـــ خـطـیـسـتــ کهـ …
تــا ابــد خاموشـ استـ …
تمـامِ دنیـا هم که بگویند
همیشه نمی توان زد به بی خیالی و گفت :
تنها آمَده اَم ؛ تنها می روم ....
یک وقت هایی ،شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای ....
کَم می آوری ..........
دل وامانده اَم یک نَفَر را می خواهد......
این که با عشقم دارم یه آهنگ آروم و ملایم رو گوش میدم...
بعد غرق آهنگمو حواسم نیست...
یهو میاد از پشت دستاشو دورم حلقه می کنه...
سرشو میذاره رو شونه هامو و آروم با آهنگ زمزمه میکنه...
اون آهنگ میشه خاطره...
عشقت میشه خاطره...
اون آغوش ... اون سر رو شونه... میشن خاطره...
دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن!
دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری!
دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست میداری!
دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق!
دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند!
دوستت دارم چون تو رو میخواهم و تو نیز مرا میخواهی!
دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق!
دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور میکنی . . .
همیشه وقتی یکی ازم میپرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... .
ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم: یکی!!! میدونی چرا؟ چون قویترین و بزرگترین عددیه که میشناسم... .
دقت کردی که قشنگترین و عزیزترین چیزای دنیا همیشه یکی هستن؟؟؟ ماه یکیه... .
خورشید یکیه... .
زمین یکیه... .
خدا یکیه... .
مادر یکیه... .
پدر یکیه... .
تو هم یکی هستی... .
وسعت عشق من به تو هم یکیه... .
پس اینو بدون از الآن و تا همیشه یکی دوستت دارم... .
این قافله عمر عجب میگذرد . . .
دکترم گفت :مشروب واسه سلامتیت ضرر داره !
خندم گرفت . . .گفتم دکتر!
من که واسه سلامتی خودم نمیخورم
میخورم به سلامتی رفقام
بازیه قشنگی بود اما قشنگ بازی نکردیم !!
قبول کن . . .
هر دوی ما باختیم . . .
من همه را به تو فروختم و تو مرا به هیچ . . .
به سلامتی اونی که میبینه عشقش با کس دیگه میخنده . . .
اما آروم بغضشو قورت میده و زیر لب میگه :
ببین بی معرفت چقد قشنگ میخنده. . . .
باختن یعنی :
یه عمر تلاش کنی شاه باشی . . .
اما بعد بفهمی بی دلت عاشق سربازه . . .
ای غریبه باهاش دعوا نکن . . .
سرش داد نزن . . .
باهاش قهر نکن . . .
دوسش داشته باش . . .
اون . . .؟
به خاطر تو . . . منو فراموش کرد . . .
میگن تو اون دنیا اعضای بدنت شروع میکنن حرف زدن
کاش دلم لال بمونه
هیچی نگه
آخه دوست ندارم اشک خدارو ببینم. . .
دلتنگی یعنی :
دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی
داری ساعتتو میبینی! !
خوش بحال فرهاد . . .
تنها غم زندگیش شیرین بود . . .
خدیا منو ببخش که هنگام گناه به وجود تو حتی
شک هم نکردم. . .
خدایا ...
فقط امشب
به حال من خدایی کن !!!
آرزو میکنم وقتی یاد من افتادی
چنان آسمان دلت بگیرد
که با هزار شب گریه هم
آرام نگیری ...
کاش به جای دلم گلویم تنگ میشد
هوا نمیرسید و بعد خلاص...
خدایا مرا ببخش
یا او یا هیچکس
اگر با دیگری برود
به دیگریهایت خیانت میکنم...
تنهایم
مثل همان مسجد بین راه
هر که می آید مسافر است
میشکند!!
هم نمازش را ...
هم دلم را ....
وقتی یکی را دوست دارید، آرزوھایتان آرزوھای اوست.
وقتی یکی را دوست دارید، به زندگی ھم عشق می ورزید.
وقتی یکی را دوست دارید، واژه تنھایی برایتان بی معناست.
وقتی یکی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید.
وقتی یکی را دوست دارید، ناخودآگاه برایش احترام خاصی قائل ھستید.
وقتی یکی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است.
وقتی یکی را دوست دارید، ھر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید.
وقتی یکی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.
وقتی یکی را دوست دارید، در کنار او که ھستید، احساس امنیت می کنید.
وقتی یکی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اھمیت می دھید.
وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید از خواسته ھای خود برای شادی او بگذرید.
وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به ھر کاری بزنید.
وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید به ھر جایی بروید که فقط او در کنارتان باشد.
وقتی یکی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید.
وقتی یکی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامش تان می شود.
وقتی یکی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید.
وقتی یکی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید.
وقتی یکی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید.
وقتی یکی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بھترین خواھد بود اگر چه در واقع چنین نباشد.
وقتی یکی را دوست دارید، تحمل سختی ھا برایتان آسان و دلخوشی ھای زندگی تان فراوان می شوند.
وقتی یکی را دوست دارید، به ھمه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوھای تان را آسان می شمارید.
وقتی یکی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید.
وقتی یکی را دوست دارید، شادی هایش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی هایش برایتان سنگین ترین غم دنیاست.
وین آدامز، ۶۶، و کاترین کینگ، ۵۹ ساله زوج کانادایی زندگی روتین شهری خود را رها کردهاند و شبه شهری زیبا در در ساحل توفینو جزیره ونکوور بریتیش کلمبیا به دور از شلوغیهای زندگی متمدن برای خود ساختهاند. این خانه ی جزیره ای رویایی روی آب شناور است.و از ۱۲ سکو تشکیل شده است که با یک مسیر چوبی به هم وصل شدهاند.
این زوج عاشق در طول زمستان از آب باران و در تابستان از آب آبشاری که در نزدیکی آنهاست برای تامین آّب خود استفاده میکنند. این مجموعه زیبای شناور پر از خانههای سبزی است که در طول سال در آنها میوه و سبزیجات پرورش میدهند و برق آن هم از طریق صفحههای خورشیدی (البته اخیرا بخاطر طوفان خراب شده است)تامین میشود.
این خانه همچنین دارای یک فانوس دریایی و تعداد زیادی گلدانهای پر از گل می باشد.زوج موفق ما در خانهشان از مرغ و خروس هم نگهداری میکنند و برای در امان ماندنشان از حیوانات وحشی، آغلی برای آنها ساختهاند.
وین آدامز(Wayne Adams) و کاترین کینگ ( Catherine King) در سال ۱۹۹۲ شروع به ساخت جزیره زیبای شناور خود کردند.
صفحه اصلی این خانه شناور شامل یک گالری هنری، یک استودیو، یک اتاق رقص، و ۵ گلخانه می باشد
آنها غذا را از نیم هکتار فضای باغبانی خود تامین می کنند
آب را از آب باران و آبشاری که در نزدیکی است، بدست می آورند
آنها از پانل های خورشیدی برای تولید برق استفاده می کردند، اما این پانل ها به تازگی خراب شده است
تمام اینها از یک طوفان زمستانی که باعث افتادن برخی از درختان شد، آغاز گردید
کینگ و آدامز از چوب برای ساخت قسمت اول خانه شناور خود استفاده نمودند
مجموعه آنها در حال حاضر از ۱۲ بستر شناور تشکیل شده است
کاترین آدامز، ۵۹ ساله، موسیقیدان، رقاص، نویسنده و نقاش است
وین آدامز یک کنده کار و مجسمه ساز است که با فروش مجسمه های حک شده از چوب، عاج فیل و ماموت گذران زندگی می کند.بسیاری از کارهای هنری آنها مثل کندهکاریها و شمعها در توفینو به فروش میرسد.
این زن و شوهر میزبانان خوبی هم هستند و بسیار مهمان نوازند. آنها عاشق توریستها می باشند و امکان بازدید از خانه را برایشان فراهم می کنند؛ بهخصوص زوجهای جوانی که دوست دارند خودکفایی را از آنها بیاموزند.
سلام
حال همه ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور
که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی میگذرم
که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان
تا یادم نرفته است بنویسم
حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
میدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه باز نیامدن است
اما تو لااقل
حتی هر وهله
گاهی
هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رؤیا شبیه شمایل شقایق نیست
راستی خبرت بدهم خواب دیدهام خانه ای خریدهام
بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیدیوار … هی بخند
بیپرده بگویمت: چیزی نمانده است
من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچه ما میگذرد
باد بوی نامهای کسان من میدهد
یادت میآید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری؟
نه ریرا جان! نامهام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه
از نو برایت مینویسم
حال همه ما خوب است اما تو باور نکن
شعرهایم را میخوانی…
و میگویی روان پریش شده ام !
پیچیده است … قبول …
اما من فقط چشمهای تو را مینویسم …
تو ساده تر نگاه کن …
دورافتاده ام!
دورازکسی که دوستش دارم
هیچ وقت فاصله هارانمی بخشم…
تنهـا برنامه اے کــه تـِکرارش
آرزوےِ هر روز مـَن استـــ
پـَخشِ زنده ےِ
نگـاهِ توستــ … هَمیـن…
تو تنها دعای قشنگ منی'
'''خدا میشود مستجابت کند"
'مبادا یکی از خدا بی خبر
'برای خودش انتخابت کند..!
سهم “من” از “ تو ” عشق نیست..
ذوق نیست...
اشتیاق نیست....
همان دلتنگی بی پایانی ست کهشبها دیوانه ام می کند.....!
درد دارد. . .
وقتی همه چیزرامیدانی…
وفکر میکنند که نمیدانی...
و غصه میخوری که میدانی…
و میخندندکه نمیدانی